جمعه

 چنانی دل‌سردم که شراب هفت‌ساله‌ام طعم گلوله‌های پنبه‌ی آغشته به الکل سطل تزریقاتِ درمانگاهِ امیر را گرفته و آخ و چه می‌دانی آخ