شنبه

دیگر هیچ پرنده‌ای نماد آزادی نیست.

میرِ عزیز،

من هرچه کاسه‌ی دست‌هام را آهسته پیش بردم و در سردابه‌ی سینه‌ام پی لرزانیِ شعله‌ای گشتم -هرچند کوچک و ضعیف- هیچ ندیدم، هیچ نیافتم. امیدِ من کجاست؟