«آخ زمین مست و زمون مست، آسمون مست.. شتر در زیر بار و ساربون مست.. ستارهیْ بختِ مو گم شد رفیقون.. آی رفیقون.. کجایُم میبری ای کارِوون مست.. کمند رهزنون پیچیده بر پا.. مگه شلاقشون از گیسِ یاره.. که افتادُم به زیرِ تازیون مست.. آخه جونُم به گوشِ که بنالُم...» این را دارم با صدایی غریب و سازی غریبتر و نالهای و تمنایی میشنوم. کاش نمرده بودی و بودی و خودم را جا میکردم توی سینهات و مچاله میشدم میانِ دستهات.