آن لغت سرخ
دوشنبه
صدایم کن لعنتی!
قلبم چنانی فشرده و دردناک است، انگار طوفانی را حبسِ یک مشتِ کوچکِ بیطاقت کرده باشم.
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی