پرسیدن پاری سوالها به انتحار میماند! به خدا اگر بدانید از چه شوکرانی حرف میزنم. پاری سوالها همین که پس پیشانیتان نقش میبندند، چون جای گلوله سرخ و سوختهاند. فارغ از اینکه جوابشان چه هست و نیست. همین که توی خلوت رو کنید به دستهاتان و بپرسید، دستهاش را بلد است؟ دوستش دارد؟ کنارش شاد و آرام است؟ همانطور میبوسدش که.. به او هم گفتهست گردنات بوی جان میدهد؟ به صدا کردن نامش، جان دلم جواب داده هیچ؟ پرسیدن پاری سوالها به انتحار میماند. چون جای گلوله سرخ و سوخته..